فقر

*فقر*

میخواهم  بگویم ......

فقر  همه جا سر میکشد .......

فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی  هم  نیست ......

فقر ، چیزی را  " نداشتن " است ، ولی  ، آن چیز پول نیست ..... طلا و غذا نیست
.......

فقر  ،  همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند
......

فقر ،  تیغه های برنده ماشین بازیافت است ،‌ که روزنامه های برگشتی را خرد
میکند ......

فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند .....

فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود .....

فقر ،  همه جا سر میکشد ........

                   فقر ، شب را " بی غذا  " سر کردن نیست ..

                 *فقر ، روز را  " بی اندیشه"   سر کردن است .. *

__._,_.___

نظرات 8 + ارسال نظر
مرضیه طالبیان سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:02 ب.ظ


دستتدرست

رعنا سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:39 ب.ظ http://sedayekhamushi.com

فقر شاید حفر چاه نفت تو منطقه حفاظت شده سمنان باشد
دلم همیشه واسه بی تفاوتی بشر میگیره...واسه نااگاهی های ابدی....

هادی عطاری چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:13 ق.ظ

از داد و وداد این همه گفتند و نکردند
یارب چقدر فاصله ی دست وزبان است

عاطفه صفری جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:54 ب.ظ

من بایده بایده باید
یه ماهی می شدم تو یه تنگ شراب

مرضیه طالبیان شنبه 20 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:25 ق.ظ

اون وخ میمردی جدی میگم.
توجهت رو به ادامه ی همین زندگیت جلب میکنم!

علی محمودی شنبه 20 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:52 ق.ظ

بله خانم صفری ماهی بودن بسیار زیباست
ولی رنجش آنجاست که پرنده ای لب تنگت بنشیند و بگوید:
سقف قفسش که شکسته پس چرا پرواز نمی کند؟؟؟

عاطفه صفری سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:35 ق.ظ

مچکرم آقای محمودی
حرفاتون خیلی قشنگ بود
اما منظور من بیشتر به تنگ شراب بود تا ماهی بودن

عاطفه صفری سه‌شنبه 14 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:16 ب.ظ

فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه در ۳ ماه اخیر چند تا کتاب خوندی برای پاسخ دادن نیازی به شمارش نداشته باشی؛

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد